Sunday, July 19, 2009

شعر زنده

شاید تو به همین خرسند باشی
که تو را چونان شاهدختهای قصه های کودکان
یا چون فرشتگان سقف معابد ترسیم کرده ام
اما این مرا قانع نمی کند
زیرا می توانستم بهتر از اینت به تصویر بکشم

شاید تو مثل دیگر زنان
به هر شعر عاشقانه ای که برایت گفته باشند
خرسند باشی
اما خرسندی تو مرا قانع نمی کند
صدها واژه به دیدارم می شتابند
اما آنها را نمی پذیرم
صدها شعر
ساعتها در اتاق انتظارم می نشینند
اما عذر آنها را می خواهم
چون فقط در جستجوی شعری
برای زنی از زنان نیستم
من به دنبال "شعر تو"می گردم...

کوشیدم چشمانت را شعری کنم
اما به چیزی دست نیافتم

همه نوشته های پیش از تو هیچ اند
و همه نوشته های پس از تو هیچ!
من به دنبال سخنی هستم که بی هیچ سخنی
تو را بیان کند!
یا شعری که فاصله میان شیهه دستم و آواز کبوتر را بپیماید